از آن جایی که بازار کتاب های موفقیت در کتابفروشی ها و بازار پست های موفقیت در فضای مجازی داغ است، شناخت بعضی از بزرگان این عرصه خالی از لطف نیست. (البته این پست معنی شیاد بودن تمام فعالان این عرصه نیست.)
ناپلئون هیل و کتاب او، بیندیشید و ثروتمند شوید، از پرآوازه ترین نام ها در عرصه ادبیات موفقیت محسوب می شوند. در این پست می خواهیم قدری بیشتر با ابعاد شخصیتی این استاد بزرگوار آشنا شویم!
1. هیل ادعا می کرد در مصاحبه ای با آندرو کارِنگی، سرمایه دار مشهور، نگاهش به زندگی تغییر کرد. اما هیچ شواهدی مبنی بر دیدار او با کارنگی وجود ندارد.
2. او موسسه ای داشت با عنوان کالج اتومبیل واشنگتن که در آگهی تبلیغاتی اش آمده بود که با شش هفته آموزش، متخصص بازار اتومبیل شوید و به درآمدی حدود 75 الی 200 دلار برسید، که در آن زمان درآمد نسبتا بالایی بود. بعدا مشخص شد او با یک کارخانه اتومبیل سازی قرارداد بسته بوده و از دانشجویان به عنوان نیروی کار رایگان استفاده می کرده. یعنی هم از دانشجوها شهریه می گرفته، هم از کارخانه هزینه کارگران را.
3. در سال ۱۹۱۸ سازمان های نظارتی دولت به معاملاتی در آموزشگاه او مشکوک می شوند. پس از بازرسی و تحقیق متوجه می شوند هیل برای مدرسه ی خود ارزشی کاذب تعیین کرده و پس از تقسیم آن به صد سهم، چهل و نه سهم آن را به دانش آموزان فروخته است. او مدرسه خود را ۱۰۰هزار دلار ارزشگذاری کرده بود اما بررسی ها نشان داد ارزش واقعی مدرسه ۱۲۰۰ دلار است. پس از این ماجرا حکم جلب او صادر شد.
4. ادعای کاذب دیگر هیل، در مورد گاندی بود که کتاب او را سفارش داده و کارآگاه مخصوصی را مامور کرده تا مطمئن شود ناپلئون هیل واقعا خودش است!
5. هیل به کمک یک کشیش فرقه ای درست کرده بود که ظاهرا کتاب مقدسشان همان کتاب هیل، یعنی «بیاندیشید و ثروتمند شوید» بود. پس از مدتی به خاطر رسوایی مالی هیل و کشیش و دزدی ها و کلاهبرداری های متعدد آنها از اعضای فرقه، این فرقه منحل شد و شریک هیل به زندان افتاد. شریک او پس از گذشت چند سال از آزادی، خودکشی کرد.
